9/12/2006

تيتراژ

اين نوشته توسط من فقط بازنويسي شده و در واقع يکي از دوستان که خود به دلايلي نتونسته وارد محيط وبلاگ بشه از من خواسته و من هم با کمال ميل پذيرفتم تا نوشته اش رو تقديم کنم:

1- نسبت انسان با تفکر

در جهان امروز تنها چيزي که به ياد انسان نمي آيد انسانيت اوست، علم دايره اينهماني و روابط خشک رياضي را شامل همه موارد ممکن کرده است و نسبيتي خفه کننده همه موضوعات ممکنه را در خود بلعيده است. در اين روابط هر شي و هر عمل بيشتر از اينکه خودش باشد خودش نيست، اينهماني همه چيز با همه چيز به اين قيمت حاصل مي شود که ديگر هيچ چيز نمي تواند در عين حال با خود اينهمان باشد، در حال حاضر تفکر به کالايي تبديل شده و زبان، ابزاري براي تبليغ آن، تبليغ کالايي که با آن، اينهماني را به راحتي مي توان توجيه کرد.

تفکر کارکردي پيدا مي کند که جزء توجيه وضع موجود معنا و خواستگاهي نمي توان براي آن لحاظ کرد.

اين نوع تفکر بدون کوچکترين خدشه اي همه کار را توجيه مي کند. بمباران اتمي هيروشيما را نمادي مي کند براي انسانيت گرايي و جنايت تبديل به انسانيت مي شود.

2- انسان حيواني است نه فقط حيوان!

ما حتي در احساساتمان و دروني ترين مولفه هاي شخصي خود، ترس از هژموني کالاها را لحاظ کرده و کالايي شدن را فراتر از روابط، در تفکر خود عينيت مي بخشيم! عينيتي که چون قالبي بتني همه مارا شکل مي دهد، و نياز را در سطحي ترين معني آن تبديل به جوابي مي کنيم که تمام رفتار ها و کنش ها و در واقع واکنش هاي مارا توجيه مي کند!

همه روابط و تفکر را منوط به نياز مي کنيم . آن هم با چنين تعريفي! ما نياز داريم دوست بداريم، نياز داريم دوست داشته شويم ولي فرق آن را با نياز خوردن و آشاميدن و ... هيچگاه مشخص نمي کنيم.

ما مقام فکر را آنقدر پايين مي آوريم تا بتوانيم با نياز هاي (البته با معني از پيش گفته شده) خود روي آن سوار بشويم و زندگي را فقط ادامه بدهيم. در اين نقطه انسان ، حيواني مي شود فقط حيوان، نه بيشتر!

3- احساس ، لذت ، متروپليس

لذت براي انسان امروزي از روي بيلبورد ها مشخص مي شود و تبديل به کالايي مي شود که تاريخ انقضاء و دستورالعمل استفاده از آن از قبل مشخص شده است، خريدن جدا از چند و چون کالاي خريداري شده خود تبديل به لذتي بس بزرگ مي شود زيرا در آن حس به تعليق درآمده مالکيت انسان شکفته شده و مسکني مي شود براي فرار از حس مملوک شدن انسان ها توسط هژموني کالاها!

نياز هايمان تعيين مي شود حتي با تيزر هاي بين مسابقه فوتبال ، شادي و غمهايمان ، نگراني، حسرت و حتي حسد هايمان. در اين نقطه به تعبيري شخصيت انسان تبديل به آينه اي مي شود که کالاهايي که انسان مصرف مي کند را بازتاب مي دهد ( حتي کتابها و فيلمها). آري هر کالايي شخصيتي دارد که آن را در موقع مصرف به خورد ما مي دهد. بنا به طنز يکي از دوستان سيگار بهمن ( از نوع کوچکش) که کشيدنش نشان دانشجويي است و لپ تاپ که نشانه مسافرت کاري و تجارت و جديدا شاخصه استادي (ولي هيچ فرقي ندارد).

....

طبع شده توسط کاوان – ک

0 Comments:

Post a Comment

<< Home